خوب امروز چهارمین روزیه که نبات همچنان مریضه
تبش زیاد بالا نمیره و با پروفن تحت کنترله اما سرفه هاش شدیده و خلط اذیتش میکنه
از دیشب هم بیحال شده و دیشب شام نخورده ساعت هشت خوابید و امروز ساعت نه با سرفه بیدار شد،دارو خورد یه تخم مرغ براش اب پز کردم با دوسه تا لقمه نون و پنیر و دوباره خوابید تا دوازده.
مامان بزرگش بالاخره زنگ زد حالشو پرسید.
دیشب حامد گفت بره بالا….گفتم از اون روز که تب کرده و بالا نرفته یه زنگ نزدن حالشو بپرسن…گفت مامانم گفته اومدم دم خونتون ببینمش نبودین…
ظاهرا بعدازظهر که رفته بودیم بابامو ببینیم اومده بوده…
دیروز بعدازظهر حالش خیلی خوب بود و انقدر بابامو بوس کردو بغل کرد…بابامم عششششق میکرد…میگفت ازمون فیلم و عکس بگیر….اخه معمولا کم پیش میاد بغل بابابزرگاش بره و بوسشون کنه…حتی با بابای خودش هم یه گاردی داره برای بغل کردن و بوسیدن…
الانم داره با گوش من بازی میکنه
میگه مث پاستیله،نرمولکه:)))))