من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

قانون مزخرف :فرزندخوانده ارث نمیبرد!

دیروز دادگاه داشتیم

برای شناسنامه قشنگ طلایی

خانوم با مامانم تو ماشین موندن و من و حامد رفتیم بالا

قاضی بیمه عمر حامد رو قبول نکرد ولی حکم رو داد امضا کردیم و گفت خودتون رو بیمه عمر کنید و مدارکش رو از طریق دفتر قضایی بفرستید و ٢٥ روز بعد بیاید حکم رو بگیرید و برید ثبت احوال...

من موندم چرا انقدر هم مارو اذیت میکنن هم خودشونو!

خوب عاقا عین بچه آدم تصویب کنید فرزندخوانده هم عین فرزند زیستی ارث میبره و دارایی پدر و مادر بعد از مرگ تمام و کمال برای بچه است...بهتر نیست؟

دیگه این جنگولک بازیا چیه؟

حالا بعدا هم باید یه بار بریم دفترخونه و کل اموالمون رو صلح عمرا کنیم براش ...فعلا فقط یک سوم اموالمون به بچه ام میرسه!!!

تو رو خدا انصافه؟؟؟؟

نظرات 16 + ارسال نظر
مهسا دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت 16:48

انشاالله در کنار دخترتان عمری طولانی و زندگی خوبی داشته باشید

ممنونم

نازنین پنج‌شنبه 20 خرداد 1400 ساعت 13:41 http://manamdegeh.blogfa.com

سلام
چرا دیگه نمینویسید

تنبلی

سسسسسسسسسسسسسسسسس پنج‌شنبه 8 آبان 1399 ساعت 07:21

سلام مهربان

سلام

امید سه‌شنبه 15 مهر 1399 ساعت 11:11

سلام
خواهر من هم همین مشکل را داره
یعنی 30 سال پیش یک دختر یک روزه را به فرزندی گرفت و به اسم خودشون براش شناسنامه گرفتند اون زمان اینقدرها گیر نمی دادند تو شناسنامه دادن
اما الان سر همین مسئله ارث خیلی میترسه چون یک سهم الارث از پدر شوهر خواهرم هست که هنوز تقسیم نشده و خواهر برادرها نمی خواند تقسیم کنند ما هم فکر می کنیم برای اینکه به این دختر نرسه دست دست می کنند
می خواستم ببینم قبل از فوت چیکار می تونند بکنند که کسی بعدا نتونه سهم این دختر را بالا بکشه - ایا راهی هست که تا قبل از فوت همه چیز در اختیار خوشون باشه و بعد از فوت کامل برسه به دخترشون

عزیزم
متاسفانه راهی نیست

سسسسسسسسسسسسسسسسس دوشنبه 14 مهر 1399 ساعت 08:33

سلام
خوبین؟؟؟؟؟؟

سلام
ممنونم

ملیکا شنبه 5 مهر 1399 ساعت 08:36

سلام شمیم جان
امیدوارم حال خودت و دخترت عالی باشه.

لطف داری عزیزم

مرجان پنج‌شنبه 27 شهریور 1399 ساعت 18:17

سلام عزیزم
پس کی اسم پیجت رو عوض می کنی؟
گرم گرم باشید

چرا عوض کنم ؟

مینا جمعه 21 شهریور 1399 ساعت 15:12

اگه اموالتون رو صلح عمری کنید بهتر هم هست چون دیگه بچه تون بعد از صدسال لازم نیس مالیات ب دولت بده و بعد از پدر و مادر مستقیما مال اون میشه,,

بله کاملا درسته

یه خانوم پنج‌شنبه 30 مرداد 1399 ساعت 13:09

سلام منهم سال ۹۰ خیلی راحت و بدون دردسر بچه گرفتم از بهزیستی
والا اون موقع که به ما گفتن این عین بچه ای که از شما متولد شده باشه هست و قانون ارث هم همون جوریه که مثل بقیه هست.شناسنامه هم صادر شد عین بقیه نوزادا، فقط دوتا شاهد برای دادگاه خواستن که بردیم ( دوتا پسرخاله ی شوهرم که برادرن)
یک سوم اموال هم نخواستن.
همه چیز خیلی عادی و راحت بود
لابد الان قوانین تغییر کرده. بچه ی من الان ۹ سالشه

خداروشکر برای شما اینطور بوده هرچند که بعیده!

فرناز بانو پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 03:17

خدا نکنه رفیق ... برای سلامتی خودت و عزیزانت مخصوصا پدرت از صمیم قلب شکسته ام دعا میکنم رفیق ...

ممنونم عزیزم

سسسسسسسسسسسسسسسسس پنج‌شنبه 16 مرداد 1399 ساعت 09:01

سلامممممممممممم
به به مامان خانم مهربون
خوشحالک که بازم امدی
منم یه مدت نبودم. پیری دیگه
چه خوب که مثل همیشه شاد و پر انرژی هستی حتی وقتی خسته هستی
عزیزی

ممنونم

فرناز بانو پنج‌شنبه 16 مرداد 1399 ساعت 02:37

شمیم ... شمیم ... شمیم
فقط میخوام بدونی این روزا از خدا یه چیز میخوام ... اونم اینکه هیچ دختری جای من نباشه ... برای همتون آرزوی سلامتی و تندرستی عزیزانتون رو دارم

عزیزدلم

فرناز بانو چهارشنبه 15 مرداد 1399 ساعت 11:08

شمیم :
کجایی دوست جون
انقدر دلم میخواد سفت سفت بغلت کنم و های های گریه کنم
شمیمی
بابام رفت تو بغل خدا ... امروز شد ۱۵ روز از رفتنش ۱۵ روزه که صداشو نشنیدم ... خودم باورم نمیشه چجوری زنده ام ... چطور بدون بغل مهربونش و عطر تنش نفس میکشم هنوز ... چقدر بیغیرتم من

فرناز جااااان
بمیرم برای دلت
چرا اخه چی شد یهو؟؟؟ داشتن شیمی درمانی میکردن که ..مگه اوضاع خوب نبود؟
وای فرناز گریه گریه فقط گریه....خدا الهی بهتون صبر بده ....
بمیرم برات...
حتی نمیدونم چی بنویسم
چجوری بهت تسلیت بگم چی بگم که آرومت کنه...
بمیرم برات فرناز
خدا بهتون صبر بده دوستم...
بیا بغل خودم با هم دیگه های های گریه کنیم....

نیلا یکشنبه 12 مرداد 1399 ساعت 20:31

شمیم جان همسایه ما دو فرزند یکی پسر و یکی دختر به فرزندی گرفتند و بزرگ کردند. بعد چهار پنج سال پیش اول پدر فوت کرد و بعد مادر. متاسفانه اینها اموالشون را به بچه ها انتقال نداده بودند. حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه. دایی بچه ها کل خونه اینها را جمع کرد و به بچه ها هیچی نداد. دخترشون که شوهر کرده بود اما پسر ۲۳ ساله ش (اونموقع) که مجرد بود سرگردون شد و تنها شد. طفلک چقدر هم پسر خوبی بود. دیگه نمیدونیم چکار کرد.

ای وای

فهیمه پنج‌شنبه 9 مرداد 1399 ساعت 21:40

شمیم جان
کسی که یه بچه خودش داشته باشه هم بهزیستی بهش بچه میده؟

بله عزیزم

مامان دوتافرشته سه‌شنبه 7 مرداد 1399 ساعت 16:50

عزیزم خدا دلتون راهمیشه شادکنه خواهرشوهرمنم یکساله یه پسرکوچولوئه نازِ خوردنی فرشته ی خونه اشون شده الان تازه شناسنامه گرفتن خیلی اذیت کردن اما واقعاارزشش راداره زندگیشون رنگ وبوی دیگه گرفته وهمه ی ماعاشق این پسرکوچولوهستیم

خدا حفظشون کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد