من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

....

سلام بچه ها

حالم خوبه نگرانم نباشید

مرسی این مدت خیلی محبت داشتید بهم 

آشتی جون زحمت کشید و همون شب بهتون اطلاع داد که چی شده...خیلی ماهه این دختر،رفیق روزهای سخت،از اون رفیق ها که وجودشون آرامشه...خدا حفظش کنه.

همتون در جریان اتفاقاتی که افتاد هستید.یه پست دارم مینویسم که شرح بدم چی شد و چه جوری شد فقط برای ثبت و چون نمیخوام احساسی باشه ده دفعه تا حالا پاکش کردم و دوباره نوشتم.

نمیخوام با خوندنش اشکی بشیم،وقتی میگم راضیم به رضای خدا پس اه و ناله رو باید کنار بذارم و خودمو بسپرم بهش تا ببینم چی برام مقدر میکنه...

به زودی منتشرش میکنم ولی علی الحساب اومدم ازتون تشکر کنم و بگم که خوبم...راضیم به رضای خدا

نظرات 22 + ارسال نظر
آشتی سه‌شنبه 26 آذر 1398 ساعت 15:05

سلام شمیم جونم. خوبی قشنگم؟
خبری ازت نیست. نگرانتم.
خودت خوبی؟

سلام به روی ماهت عزیزمهربونم
خوبم ،،،خوبم و دلتنگ

ConopuS جمعه 22 آذر 1398 ساعت 01:09

امیدوارم بهترین های دنیا برات پیش بیاد
خیلی وقته خاموش میخونمت
پیام نذاشتم روزای قبل تا خودت بنویسی ؛ الان مینویسم که مطمئن باش اون بهترین اتفاقه می افته ب زودی ، خوش بحالت که انقد خوب و ب موقع و ب جا توکل کردی

ممنونم عزیزدلم
خدا خییییلی بزرگه خییییلی مهربونه کاش هیچ وقت یادم نره...کاش هیشکی هیچ وقت یادش نره

سمیه پنج‌شنبه 21 آذر 1398 ساعت 16:34 http://lucydays.blogsky.com

سلام عزیزدلم
خیلی خوبه که اینقد قوی هستی
برات صبر و آرامش بیشتری از خدا میخوام
مطمئنم که نتیجه اینهمه سختی و قلب رئوفت رو خواهی دید
لحظاتت پر از مهرو نگاه خدا
میبوسمت

سمیه جانم خدا خیلی بزرگه خیلی مهربونه تو هم اینو یادت بمونه
برای ما از فرشته هاش گذاشته کنار

سسسسسسسسسسسسسسسسس پنج‌شنبه 21 آذر 1398 ساعت 14:11

سلام
راضی ام به رضای او ....

سلام
رضای او خوشبختی منه

زن بابا چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 12:56 http://zanbaba2.blogsky.com

چند روزه میخوام بهت بگم آخرین پست وبلاگم " سهم من از زندگی " رو بخونی نمیدونم ، حالت رو بهتر می کنه یا بدتر .

خوندم عزیزم
قبل ترها هم خونده بودم و بازهم با خط به خطش اشک ریختم
ممنون عزیزدلم که باز یاداوری کردی خیلی احتیاج داشتم یاد حکمت خدا بیفتم

آبانه دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 13:46

بیا بغل خودم ببینم. ناراحت نباش. هر چیزی حکمتی داره. سخته پذیرفتنش اما خدا نگاه ویژه بهت داره. شک نکن مهربونم

ای جوووونم
آبانه از هفته پیش تا حالا ارادت ویژه ای به متولدین آبان پیدا کردم
عشق منی

لاندا دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 08:50

عزیز دلم. چقدر این مدت تو فکرت بودم. ممنون از آشتی و خودت که خبرهایی دادین بهمون.
ما که کل ماجرا رو در جریان نیستیم، ولی اگه مقدور بود، کاش قبل از امیدوار کردن خانواده ها، خودشون از بچه ها آزمایش می گرفتن و کارای لازم رو میکردن.
انشالله که خیر بوده، امیدتون رو از دست ندید. پشت هر سختی، آسونی هست

لاندا جانم محبت داری عزیزدلم
خوبم عزیزم و حالا که گذشته حکمتش برام مسجل شده
ممنونم از لطف همیشگیت

آشتی دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 08:03

ممنون فرناز بانوی عزیز. خیلی ممنونم ازت عزیزم. محبت داری

آشتی دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 08:02

سلام عزیز دل. شکر که بهتری. تنهات گذاشتم ولی دلم پیشت بود و قابل باشم کلی برات دعا کردم.
چه خوبه که رضایت رسیدی. دیگه رها کن. بذار خودش پیش بیاد.
قربون محبتت. خودت عزیز و خوبی.

فدای شما بشم من...

گلریز یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 20:48

به نام خدا
سلام عزیزم ، خوشحالم که اومدی دوباره بهترین ها را برات آرزو دارم

سلام عزیزم
ممنونم ازت

رویای ۵۸ یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 20:20

هزاران ارزوی خوب مال تو

صدها برابرش برای دل مهربونت

رها یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 19:24

سلام شمیم عزیز منم از خواننده های قدیمی وبلاگ آشتی نازنین هستم و هروقت می یام تو اینترنت اولین چیزی که می خونم وبلاگ این عزیز هست و خییییییییییییییییییلی دوستش دارم بووووووووس
گلم منم مثل شما بچه ندارم نه اینکه مشکل بارداری داشته باشم نه!مشکل من اینه که همسرم چون خودش از همسر قبلیش یه پسر داره دوست نداره دیگه بچه داشته باشه ما نزدیک نه ساله که باهم ازدواج کردیم دو سال بعد از ازدواجمون من باردار شدم ولی منو مجبور کرد که سقط کنم منم چون قبلا یه ازدواج ناموفق داشتم (من قبل از ازدواج با همسر فعلیم با یه پسری که خارج از کشور کار می کرد عقد کرده بودم که بهم خیانت کرد و مجبور شدم دو ماه مونده به عروسیمون ازش طلاق بگیرم)نمی خواستم این ازدواجم هم به مشکل بربخوره مجبور شدم زیر بار سقط جنین برم و این کارو بکنم که تا ابد از این کرده خودم پشیمونم ولی دیگه نمیشه کاری کرد...بااینکه خودمو بی تقصیر تو سقط جنین نمی دونم و خیلی هم گناهکارم ولی بعضی وقتها با خودم می گم اگه خدا می خواست من اون بچه رو داشته باشم هرگز تسلیم خواست شوهرم نمی شدم و تصمیم به سقطش نمی گرفتم حالا هم اگه خدا بخواد فرزندی به من بده مخالفت شوهرم نمی تونه کاری از پیش ببره ...تو هم گلم تسلیم خواست خدا باش و صبر کن ببین برات چی در نظر گرفته وقتی کامل تسلیم خدا باشی همه چیزو خیلی بهتر از اون چیزی که تو می خواستی پیش می بره و یه سرنوشتی بهتر از اونچه که تو ذهن خودت بود برات رقم می زنه شک نکن

ای جانم
حتما همینطوره عزیزم‌از اول گفتم هنوز هم میگم راضیم به هرچه حضرت دوست برام رقم بزنه میدونم که بهترینمه

ترانه یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 16:59

الان نی نی سایت رو خوندم یک کامنت داشت نوشته بود خودم اینطوری باردار شدم به هرکی هم گفتم نتیجه گرفتم عزیزم توکلت به خدا منم این دوران رو داشتم میفهمم حالتو اما اینم یک امتحان بکن خدا خیلی بزرگه

عااااالی بود بخدا
باورت میشه یک هفته نشده حاجتم رو گرفتم؟!

ترانه یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 16:55

سلام شمیم عزیزم منم مشکل شما رو داشتم بدون هیچ مسأله ای در خودم و همسرم باردار نمیشدم رفتم رویان و میکرو کردم باردار شدم در أوج خوشحالی جنین در ٨ هفتگی سقط شد خیلی ناراحت شدم سرچ کردم دعا برای بچه دار شدن توی اینترنت چشمم به یک دعا از شیخ بهایی افتاد یک سری حروف بود زیرشم یک عالمه کامنت که هرکی این دعا رو داشته بچه دار شده و از این حرفا منم یادم رفت این صفحه رو ببندم و تو گوشیم موند در عین ناباوری دکترا بلافاصله یعنی من ٤آذر سقط داشتم ٢٧ آذر خودم طبیعی باردار شده بودم میگفتن یک مورد نادر پزشکیه تا اینکه دخترم بدنیا اومد این دعا همچنان تو گوشی من باز بود تا اینکه منی که با هزار قرص و دارو باردار نمیشدم تو ٤ ماهگی دخترم نا خواسته اما خدا خواسته باردار شدم و خدا دختر دومم رو بهم داد حالا دو دختر یکسال و چارماهه و چارماهه دارم من اعتقادی نداشتم اما انگار کارساز بود نمیدونم میخوای امتحان کن

سلام به روی ماهت
خیلی خیلی خیلی ممنونم
دستت رو میبوسم که وقت گذاشتی و تایپ کردی خدا انشالله عوضش رو بهت هزار برابر بده

رویای ۵۸ یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 13:59

هما یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 09:07

سلام عزیزم خوبه که اومدی از خودت خبر دادی داشتم دق میکردم حتی روم نمی شد بهت پیام بدم خودت بسپار دست خدا

ای جوووونم بگردم الهی
وظیفه ام بود که از نگرانی درتون بیارم
چشم عزیزدلم

نسیم یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 08:44

قربونت برم من
هر چی صلاحت باشه خدا برات پیش میاره
دختر زیبای صبور

حتما همینطوره نسیم جون دوست مهربون قدیمی خودم

فرناز بانو یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 00:10

آشتی ماه و مهربونه ... عاشقشممممم ... سرشار از انرژی مثبته وجودش .... پنج ساله که خواننده خاموششم ...

عزززیزم
همه دوستش دارن خیلی ماهه

سحر شنبه 16 آذر 1398 ساعت 22:42 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

عزیزم ما جز دعا و انرژی مثبت فرستادن کاری ازمون ساخته نیست
می بوسمت و می دونم بهنرین ها در انتظارت

ممنونم سحر عزیزم

مهسا شنبه 16 آذر 1398 ساعت 21:14

عزیز دلم

خانومی شنبه 16 آذر 1398 ساعت 20:47 http://maaan.blog.ir

خداروشکر که خوبی

ممنونم عزیزم

esmail شنبه 16 آذر 1398 ساعت 20:14 https://toptarinha1.blogsky.com/

ان شاء الله بهترین ها براتون مقدر شده باشه

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد