شمیمم ... دختر روزای سخت ... این روزا میگذره و بهترینها در انتظارته ... شک نکن ... شمیم ... به قسمت معتقدی؟؟؟؟ من مطمئنم که خدا پاداش صبر و استقامتتو بزودی زود و خیلی عالی نصیبت میکنه ... مطمئنم ... قسمت ... قسمت ... قسمت ... لطفا هیچوقت نا امید نشو ... بهترینها در راهند
وای خدایا شوک شدم از خبر دو قلو بودن دختراتون خدا رو شکر خداروشکر چه عالی که دختراتون رو با اغوش پر مهر مادرانه پذیرفتین چه انتظار طولانی بود و چه اتفاق هیجان انگیزناکی رو خدا براتون رقم زده من خیلی وقته شما رو میخونم از وب آشتی جون هیچ وقت پیام نذاشتم پوزش ولی همیشه امیدوار و چشم انتظار امروز بودم که نی نی تون رو بغل کنین و خدا رو شکر که این اتفاق افتاد
شمیم جانم از وبلاگ آشتی متوجه ماجرا شدم فقط یک چیز رو مطمئنم تاریک ترین قسمت شب دم صبح مطمئنم بهترینها در انتظارته نا امید نباش خدا هوای همه بنده هاشو داره ایمان داشته باش که قطعا کمکت میکنه و بهش توکل کن
مجبورم تو چندتا کامنت بگم چون همه رو یه جا تایید نکرد خانواده ی دوم خانواده ای بودند که از یه خانواده پرجمعیت دیگه که مادر دوباره دوقلو باردار بود بچه هاشونو گرفتند .همیشه می گفت اصلا تصور دوقلو نمی کردم و همش می خواستم یکیشونو بردارم که لحظه ی آخر تصمیم گرفتیم دوتاشونو برداریم .می گفت پدرمون دراومد واقعاااا سخت بود ولی به ۳ سالگی که رسیدند همش خدا رو شکر می کردم که دوقلو برداشتیم واقعا لطف خدا بود .حالا هم بازی هستند و دغدغه هام کمتر شده.الان ۱۰ ساله هستند بچه ها. خانواده ی دیگه هم بودند که بچه دار گمی شدند درعوض خواهر خانم زیاد بچه داشت و یه دفعه که دو قلو بود اینا یه قل رو برداشتند که همش میگن ای کاش ایتا رو از هم جدا نکرده بودیم و وقتی هم که دختر بزرگ شد و ماجرا رو فهمید گفت می خوام برم با خواهرم و خانواده ی اصلیم زندگی کنم. نترس عزیزم. دوقلو دختر عاااااالیه. اگر هم به خاطر هزینه هاش میگی در شرایط عادی امکان این که بعد از ۴_۵سال پدر و مادر هوس یه بچه ی دیگه کنند زیاده.پس نگران نباش.
سلام عزیزم.من چند وقتیه که وبلاگتو می خوندم ولی تا حالا نظر نذاشته بودم چون واقعا نمی دونستم چی بگم ولی حالا گفتم شاید تجربه های اطرافیانم به دردت بخوره.ما چندتایی خانواده اطرافمون هست که بچه دار نمی شدن یکیشون از یه خانواده ی پرجمعیت که خانمه دوقلو بارداربود یه قل رو برداشت.ماشالله بگم به دخترش امسال رتبه ی عالی کنکور رو آورد.اما مادره اوایل همش می گفت بچه ام تنهاست ای کاش اون روز جفتشون رو برداشته بودم یاوقتی خردسال بود دوباره اقدام می کردم برای یکی دیگه.اینم بگم دختره نمی دونه
وای دختر،اشک من یکی که خودم دو تا بچه دارم دراومد،مبارکت باشه. الهی که عاقبت به خیریشونو ببینی. خدا پشت و پناهت باشه. نمی دونی دو قلو چقدر شیرینه. خیلی مورد لطف و رحمت خدایی. خیلیییی
شمیم عزیز بهترین تصمیم رو می گیرید. من تا به حال برای شما پیام نذاشتم. ولی این مدت به خاطر اینکه دارم پروسه فرزندخواندگی رو پیش می برم (و به خاطر اینکه مشکلی برای بچه دار شدن نداریم شرایط یه خورده پیچیده تر شده برامون ) با دوستانی آشنا شدم که همینطور دو قلو و یا سه تا خواهر و برادر همزمان رو قبول سرپرستی کردند و با گذشت یکی دو سال از این اتفاق بلا استثنا باور دارند که به قدری زندگی شیرینی های عجیبی براشون پیدا کرده که دلشون حتی باز هم فرزند دیگه می خواد. مطمئن هستم که خود خداوند بهترین ها رو در این مسیر دیده که سرنوشت کودکان رو با زندگی شما گره زده.
وای وای چقدر شاد شدم من تو اداره سه تا همکارم دوقلو دارند تازه یکیشون دوباره زایمان کرد وتا دیگه هم می خوان دوباره بچه دارشن حسابی عیالوار شدی به امید خدا با خودشون روزیشون را می یارن با یه عالمه خیر و برکت الهی آمین
وای شمیم جونم .....چقدر شوکه شدم .ولی نمیدونم چی بهت بگم من که خیلی ذوق دارم خدایا شکرت .هر چی خیره خودش سر راهت قرار میده .بعد این همه سال و انتظار.کی فکرش رو میکرد .توکل به خدا کن و بهترینها رو ازش بخواه که برات میسر کنه و در آخر گفتی کسی تبریک نگه از الان ولی من که غش و ضعف کردم براشون مادر جان
تبریکککک من شما رو از وبلاگ اشتی جون میشناسم تا حالا نشده براتون پیام بزارم نگران نباشین خدا روزی رسونهدخترهام که عشششقن عشق من خودم دوتا دارم اصلا خونه بدون دختر رنگ و بویی نداره حالا دوتا هم باشن ک عالیه
شمیم من ازت ممنونم که پذیرفتی. چون به دلایلی یکی دو سالیه که با بچه هایی رو به رو هستم که به هر دلیلی از خانواده ها گرفته شده و به بهزیستی سپرده میشن. اگر بدونی سرنوشت این دو قلوها و خواهر و برادرهایی که به زور بهزیستی از هم جدا میشن چقدرررر تلخه، با قدم هایی محکم تر میری جلو. امیدوارم خدا برکتی به پول و سلامتی و شادی های زندگیت بده که با انرژی هر جفتشون رو خوشبخت کنی عزیز دلم
وقتی وبلاگ شما را می خواندم و اسم دخترتون را خواندم همیشه در ذهنم دو تا بودن یکتا و یگانه . نمی دانم واقعا چرا این دو تا اسم و دو تا دختر بچه با هم در ذهن من بودن
رفتم به هیجان آذر 89 که مانی میخواست دنیا بیاد. که من از اول آذر نمی دونستم دقیقا کی میاد. چه روزی و چه ساعتی. و دخترهای تو اگرچه متولد فروردین هستند ولی ما توی آذر خیلی انتظارشون رو کشیدیم. یه انتظار کشیدیم برای دو تا دختر. تو دلت میخواست توی یه بانک جایزه ببری ولی دو تا حسابت جایزه برد.
شمیم عزیزم الهی بهترینها پیش بیاد. تو بده دست خدا، اون خودش بهترینها رو پیش میاره. ما فکر می کنیم تصمیم گیرنده ماییم. خودش همه کاره است. اون روزی که دخترها دنیا اومدند، مال تو بودند....
شمیم شمیم اشک من چرا در می یاری هزاربار مبارک خدا هر چهارتاتون حفظ کنه دوست صمیم ام بعد چندسال دوقلو بارداره و من به قدری خوشحال بودم که حد نداشت خودمم دوقلو دارم و می دونستم دوستم عاشق دوقلو وقتی اومد دیدن بچه ها دعا کردم خدابهش بده و خداروشکر داد. و الان اینجا می یام می بینم دوقلو ناز دارن می یان پیش ی دوست دیگه ام اشک شوق می ریزم و باید بگم امروز من تو ساختی دختر از صبح به خدامی گفتم امروز ی روز عااالی خبر خوب برسون خدا اولیش رسید خدایا شکرت
سلام عزیزم الان دارم با گریه مینویسم خدارو شکر که بدلتون انداخت که دو تارو بگیرید حکمتی تو کار خداست که این دوتافرشته رو سر راهت قرار داده تو فرشته ای فرشته خدارو شکر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شمیمم ... دختر روزای سخت ... این روزا میگذره و بهترینها در انتظارته ... شک نکن ... شمیم ... به قسمت معتقدی؟؟؟؟
من مطمئنم که خدا پاداش صبر و استقامتتو بزودی زود و خیلی عالی نصیبت میکنه ... مطمئنم ...
قسمت ... قسمت ... قسمت ...
لطفا هیچوقت نا امید نشو ... بهترینها در راهند
راضیم به رضاش
سلام شمیم جان
رحمتی بی علتی بی خدمتی
آید از دریا مبارک ساعتی
خدا بیامرز مامانم همیشه این شعرو میخوند:
کار سازِ ما به فکر کار ماست
فکر ما، در کار ما آزار ماست
ای بابا ای بابا
الان پست اشتی جون رو دیدم
خداوند بهترینش رو براتون رقم بزنه انشالله
ای وای من
چرا چی شد؟؟؟
من فکر کردم ....
چی بگم...
وای خدایا
شوک شدم از خبر دو قلو بودن دختراتون
خدا رو شکر خداروشکر
چه عالی که دختراتون رو با اغوش پر مهر مادرانه پذیرفتین
چه انتظار طولانی بود و چه اتفاق هیجان انگیزناکی رو خدا براتون رقم زده
من خیلی وقته شما رو میخونم از وب آشتی جون
هیچ وقت پیام نذاشتم پوزش
ولی همیشه امیدوار و چشم انتظار امروز بودم که نی نی تون رو بغل کنین و خدا رو شکر که این اتفاق افتاد
نیفتاد
شمیم جانم از وبلاگ آشتی متوجه ماجرا شدم فقط یک چیز رو مطمئنم تاریک ترین قسمت شب دم صبح مطمئنم بهترینها در انتظارته نا امید نباش خدا هوای همه بنده هاشو داره ایمان داشته باش که قطعا کمکت میکنه و بهش توکل کن
شمیم .... درست میشه .. توکل به خدا ..
مجبورم تو چندتا کامنت بگم چون همه رو یه جا تایید نکرد
خانواده ی دوم خانواده ای بودند که از یه خانواده پرجمعیت دیگه که مادر دوباره دوقلو باردار بود بچه هاشونو گرفتند .همیشه می گفت اصلا تصور دوقلو نمی کردم و همش می خواستم یکیشونو بردارم که لحظه ی آخر تصمیم گرفتیم دوتاشونو برداریم .می گفت پدرمون دراومد واقعاااا سخت بود ولی به ۳ سالگی که رسیدند همش خدا رو شکر می کردم که دوقلو برداشتیم واقعا لطف خدا بود .حالا هم بازی هستند و دغدغه هام کمتر شده.الان ۱۰ ساله هستند بچه ها.
خانواده ی دیگه هم بودند که بچه دار گمی شدند درعوض خواهر خانم زیاد بچه داشت و یه دفعه که دو قلو بود اینا یه قل رو برداشتند که همش میگن ای کاش ایتا رو از هم جدا نکرده بودیم و وقتی هم که دختر بزرگ شد و ماجرا رو فهمید گفت می خوام برم با خواهرم و خانواده ی اصلیم زندگی کنم.
نترس عزیزم. دوقلو دختر عاااااالیه. اگر هم به خاطر هزینه هاش میگی در شرایط عادی امکان این که بعد از ۴_۵سال پدر و مادر هوس یه بچه ی دیگه کنند زیاده.پس نگران نباش.
سلام عزیزم.من چند وقتیه که وبلاگتو می خوندم ولی تا حالا نظر نذاشته بودم چون واقعا نمی دونستم چی بگم ولی حالا گفتم شاید تجربه های اطرافیانم به دردت بخوره.ما چندتایی خانواده اطرافمون هست که بچه دار نمی شدن یکیشون از یه خانواده ی پرجمعیت که خانمه دوقلو بارداربود یه قل رو برداشت.ماشالله بگم به دخترش امسال رتبه ی عالی کنکور رو آورد.اما مادره اوایل همش می گفت بچه ام تنهاست ای کاش اون روز جفتشون رو برداشته بودم یاوقتی خردسال بود دوباره اقدام می کردم برای یکی دیگه.اینم بگم دختره نمی دونه
وای خدا دوقلو عزیزم خوشحالم برات...
سلام گلم
وای من تازه متوجه شدم قراره دوقلو بیارید چقدر باحال وقشنگ ایشالا به سلامتی ودل خوش
الهی هزاران هزاربار شکر مامان شمیم
عزیزم مبارکتون باشه. این که عالیه. خدا چه خوب خواسته براتون
عزززییییزم، دست خدا به همراهتون
راستی اسم وبلاگتم دیگه باید عوض کنی
مامان دوقلوها در استانه تموز گرم و سوزان
شمیم جان بیا بده خبر قشنگه رو. از دیروز تا حالا تو فکرتم یه سره.
وای دختر،اشک من یکی که خودم دو تا بچه دارم دراومد،مبارکت باشه. الهی که عاقبت به خیریشونو ببینی. خدا پشت و پناهت باشه. نمی دونی دو قلو چقدر شیرینه. خیلی مورد لطف و رحمت خدایی. خیلیییی
همیشه میخونمت و اولین باره که کامنت میذارم. خیلی دوستت دارم عزیزم. امیدوارم خداوند به مالتون برکت بده که دوتا دختر خوشگل رو با هم بزرگ کنین.
شمیم عزیز بهترین تصمیم رو می گیرید.
من تا به حال برای شما پیام نذاشتم. ولی این مدت به خاطر اینکه دارم پروسه فرزندخواندگی رو پیش می برم (و به خاطر اینکه مشکلی برای بچه دار شدن نداریم شرایط یه خورده پیچیده تر شده برامون ) با دوستانی آشنا شدم که همینطور دو قلو و یا سه تا خواهر و برادر همزمان رو قبول سرپرستی کردند و با گذشت یکی دو سال از این اتفاق بلا استثنا باور دارند که به قدری زندگی شیرینی های عجیبی براشون پیدا کرده که دلشون حتی باز هم فرزند دیگه می خواد.
مطمئن هستم که خود خداوند بهترین ها رو در این مسیر دیده که سرنوشت کودکان رو با زندگی شما گره زده.
خیلییییی برات خوشحالم شمیم جاااان....خدا برات حفظشون کنه
چشمتون روشن عزیزم
لذت ببرید حسابی از وجود دخترهای گلتون
سلام
ان شاءالله هر چی که خیره پیش بیاد براتون
وای وای چقدر شاد شدم من تو اداره سه تا همکارم دوقلو دارند تازه یکیشون دوباره زایمان کرد وتا دیگه هم می خوان دوباره بچه دارشن حسابی عیالوار شدی به امید خدا با خودشون روزیشون را می یارن با یه عالمه خیر و برکت الهی آمین
وای شمیم جونم .....چقدر شوکه شدم .ولی نمیدونم چی بهت بگم من که خیلی ذوق دارم خدایا شکرت .هر چی خیره خودش سر راهت قرار میده .بعد این همه سال و انتظار.کی فکرش رو میکرد .توکل به خدا کن و بهترینها رو ازش بخواه که برات میسر کنه و در آخر گفتی کسی تبریک نگه از الان ولی من که غش و ضعف کردم براشون مادر جان
منم الان ذوق دارم همش بهتون فکر میکنم و اتفاقاتی که قراره فردا بیوفته
هر چی لطف و کرم خدا باشه. ما تسلیم حکم و خواست خداییم
همه واست دعا میکنیم شمیم
تبریکککک
من شما رو از وبلاگ اشتی جون میشناسم تا حالا نشده براتون پیام بزارم
نگران نباشین خدا روزی رسونهدخترهام که عشششقن عشق
من خودم دوتا دارم اصلا خونه بدون دختر رنگ و بویی نداره حالا دوتا هم باشن ک عالیه
از ته ته دلم واسه خودت و همسر و دخترات آرزوی خوشبختی میکنم قدمشون حتما خیره
دلم آزوم شد اصن عزیزم
شمیم من ازت ممنونم که پذیرفتی. چون به دلایلی یکی دو سالیه که با بچه هایی رو به رو هستم که به هر دلیلی از خانواده ها گرفته شده و به بهزیستی سپرده میشن. اگر بدونی سرنوشت این دو قلوها و خواهر و برادرهایی که به زور بهزیستی از هم جدا میشن چقدرررر تلخه، با قدم هایی محکم تر میری جلو. امیدوارم خدا برکتی به پول و سلامتی و شادی های زندگیت بده که با انرژی هر جفتشون رو خوشبخت کنی عزیز دلم
آخیش بالاخره یک خبر خوب تو این روزا شنیدیم
سلام شمیم جونم
خیلی خیلی مبارکه نمیدونی چقد خوشحال شدم
خدا حفظشون کنه
بهترین هدیه های خداوند
وای چقدر عالی خیلی خوشحال شدم خداروشکر
واییییی خدای من مبارکککک باشه خیلی خوب کاری کردین که قبول کردی
دوتا فرشتهههه
ای جااانم
ای جاننننننننننننننننننننن انشالله بهترین ها برات اتفاق بیفته
وقتی وبلاگ شما را می خواندم و اسم دخترتون را خواندم همیشه در ذهنم دو تا بودن یکتا و یگانه . نمی دانم واقعا چرا این دو تا اسم و دو تا دختر بچه با هم در ذهن من بودن
وای موهای تنم سیخ شد.یعنی ادم تو کار دنیا میمونه.هر چی خیرهمارو بی خبر نذار.
از بس که خوبی خدا برات دو تا فرستاده. من از خوشحالی گریه کردم. خوشبحالت قدرشون را بدون. قدمشون مبارک. بهت تبریک می گم. تبرییییک. مامان مهربون.
انشالله عزیزم و به سلامتی.قدمشون پر خیر و برکت باشه براتون
ای جانم. به سلامتی. چقدرررررررر خوب. خدا برای هم نگهتون داره
رفتم به هیجان آذر 89 که مانی میخواست دنیا بیاد. که من از اول آذر نمی دونستم دقیقا کی میاد. چه روزی و چه ساعتی.
و دخترهای تو اگرچه متولد فروردین هستند ولی ما توی آذر خیلی انتظارشون رو کشیدیم. یه انتظار کشیدیم برای دو تا دختر.
تو دلت میخواست توی یه بانک جایزه ببری ولی دو تا حسابت جایزه برد.
شمیم عزیزم
الهی بهترینها پیش بیاد. تو بده دست خدا، اون خودش بهترینها رو پیش میاره. ما فکر می کنیم تصمیم گیرنده ماییم. خودش همه کاره است. اون روزی که دخترها دنیا اومدند، مال تو بودند....
وای چه کار خوبی کردی شمیم جون.خدا شما رو برای بچه ها و اونا رو برای شما حفظ کنه.من از خدام بود دوقلو میداشتم.
عزیزم مطمئنم هر تصمیمی بگیری بهترینه,
واز خدای مهربون میخوام خیر و صلاحت رو برات رقم بزنه
به خدای مهربون می سپارمت
شمیم شمیم اشک من چرا در می یاری
هزاربار مبارک
خدا هر چهارتاتون حفظ کنه
دوست صمیم ام بعد چندسال دوقلو بارداره و من به قدری خوشحال بودم که حد نداشت
خودمم دوقلو دارم و می دونستم دوستم عاشق دوقلو وقتی اومد دیدن بچه ها دعا کردم خدابهش بده و خداروشکر داد.
و الان اینجا می یام می بینم دوقلو ناز دارن می یان پیش ی دوست دیگه ام اشک شوق می ریزم و باید بگم امروز من تو ساختی دختر
از صبح به خدامی گفتم امروز ی روز عااالی خبر خوب برسون خدا
اولیش رسید خدایا شکرت
سلام عزیزم الان دارم با گریه مینویسم خدارو شکر که بدلتون انداخت که دو تارو بگیرید حکمتی تو کار خداست که این دوتافرشته رو سر راهت قرار داده تو فرشته ای فرشته خدارو شکر