من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

برای فرناز عزیزم(موقت)

فرناز جانم

کامنتت رو خوندم و از ته دلم از خدا عافیت پدر عزیزت رو خواستم،میفهمم چی بهت گذشته با تمام وجود درکت میکنم ،خدا نگذره از هرکی تو هر منصب و شغلی که وجدان نداره....

مجبور شدم اینجا بنویسم چون بلاگ اسکای جواب کامنتت رو تایید نمیکرد...

عزیزم خدا قوت و انشالله به زودی بیای و خبر سلامتی کامل پدرت رو بهم بدی****


نظرات 3 + ارسال نظر
سسسسسسسسسسسسسسسسس شنبه 25 آبان 1398 ساعت 12:49

سلام
خوب نیستم

ای وای
خدا نکنه خوب نباشی
چرا آخه؟

فرناز بانو شنبه 25 آبان 1398 ساعت 01:32

شمیم جون جونم ... الحمدالله دو جلسه از ایمون گذشته و واکنش بدن عالی بوده ... البته بعد گذشت سه دوره کامل چکش میکنن که دارو چقدر موثر یوده ... ولی روش کارش بینظیره دکتر مرتضوی زاده ... هیچی از عوارض شیمی درمانی رو نداره شکرخدا ...
الهی که هیچوقت هیچکس نیازش نشه ولی روش درمانی خیلی خوبیه

خدارو صد هزار مرتبه شکر عزیزم
خوش خبر باشی همیشه

سسسسسسسسسسسسسسسسس پنج‌شنبه 23 آبان 1398 ساعت 14:16

سلام

سلااام
خوبین شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد