*یه گلدون حسن یوسف دارم،تا حالا نصف سد کرج رو ریختم به پاش بازم صبح به صبح برگاش لول میشه یعنی آبم بده!
*تو فال درصدی که همین الان گرفتم گفت دخترم صددرصد مرداد ماه میاد پیشم!
*نمیفهمم چرا کسانی که هنوز با خودشون به نتیجه نرسیدن و فرزندخونده رو فرزند خودشون نمیدونن و همچنان در حسرت زاییدن هستن ،اصلا چرا اقدام به فرزندپذیری میکنن!غمم میگیره
*آخرش هم نرفتم شبی که ماه کامل شد رو ببینم
* امروز فرصت انتخاب رشته کارشناسی ارشد تموم میشه و خواهر سرخوش من تو ماشین در حال سفر کردن یادش میفته و این در حالیه که حتی لیست کدرشته ایی که با بدبختی براش درآوردم هم بهم نداد تا براش بزنم و حالا آدرس داده که لیست رو کجا گذاشته و باید برم خونشون برش دارم:/
*استاد نور بهم داده ۱۹/۵ در حالیکه فقط سوال اولش کل جزوه اش بود که مو به مو براش نوشتم...نمیدونم چرا بعضی استادا انقدر سختشونه ۲۰ بدن!خو بده ۱۹ حداقل!!!۱۹/۵ آخه!!! مهدکودکه مگه!
*یک ماهه میخوام زنگ بزنم به استاد محبوبم و حالش رو بپرسم که مریض بود و بستری بود،نمیدونم چرا انقدر سختمه؟
*کلی کتاب و فیلم نخونده و ندیده تو لیستم دارم که قبل اومدن دخترم باید بخونم و ببینم ولی بطرز عجیبی فقط دارم دور خودم میچرخم و عملا هیچ کار مفیدی نمیکنم،حس بدی دارم که کلی کار مهم دارم ولی به بطالت میگذرونم وقتمو.
*چند تا از لباسهای نوزادیم رو مامانم برام نگه داشته و تو جریان درآوردن وسایل دخترم از چمدون،اونا رو هم بهم داده،میخوام بشورمشون و اتو کنم و تن دخترم کنم ولی یکماهه دست بهشون نزدم،بازم نمیدونم چرا انقد پشت گوش میندازم...(اینو انجام دادم۲۶/۵)
*خیلی از نوشتن موارد بالا گذشته،چرکنویس مونده بود و پستش نکرده بودم،الان بیخواب شدم اومدم دیدم عه این مونده!(۲۶/۵)
*دلم آشوبه،حال دوستام و عزیزام خوب نیست،هر کی دورم میبینم با همسرش به مشکل خورده،یا با بچه اش درگیره،یا وام و قرض داره و گرفتاره،یا مریض سخت داره و ....چقدر گرفتاری زیاده چرا هیشکی دلش خوش نیست؟(۲۶/۵)
*امشب حامد یه سوتی خفن داد و منم تیززززز !فوری مچش رو گرفتم هرچند کلی توجیح کرد و ماست مالی !ولی زیاد کشش ندادم یعنی حال وحوصله بحث کردن ندارم،گفتم اره باشه باورم شد؛/(۲۶/۵)
*خوشم میاد از این سبک موردی نوشتن...