من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

فصلی تازه از زندگی

سلام

سال جدید مبارک

امیدوارم برای همگیتون سال بسیار بسیار خوبی باشه

تنبلی اجازه نمیده زیاد بیام اینجا با اینکه یه عالمه حرف دارم

قبل از عید دوباره رفتم انتقال و جنین هام رو برای دوهفته اوردم خونه...ولی نخواستن بیشتر پیشم بمونن

روز سی اسفند ازمایش بارداری داشتم و منفی....

همون روز با حامد صحبت کردم و براش توضیح دادم که از ادامه درمان چه استرسی به من وارد میشه و ازش خواستم بیخیال بشه اهان اینم بگم که باقی جنین هام تو ذوب از بین رفتن و دیگه جنین هم ندارم...

برای همین از حامد خواستم بیخیال بشه و به راه دیگه ایی فکر کنیم...فرزند خواندگی...

هرچند که کاملا موافقت نکرد و شرطش این بود که در صورت ادامه درمان با فرزندپذیری موافقت میکنه ولی بازم خوب بود برای من...اخه فکر میکردم هیچ جوره راضی نمیشه ولی اون روز خدا معجزه کرد و دلش نرم شد،حالا بیشتر از من برای این کار ذوق نشون میده...

فعلا در پی تحقیقات و جستجو هستیم و البته میدونم راه طولانی در پیش دارم ولی عزمم رو جزم کردم که هرچه سریعتر فرشته کوچولوم رو پیدا کنم و به خونه بیارم.

التماس دعای فراوان از شما دوستان خوبم دارم

در جریان قرارتون میدم

یا حق

نظرات 15 + ارسال نظر
لاله پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 19:00

خدا ایشالا یه ناز نازی سر راهت بذاره

ایشالاااااا

سسسسسسسسسسسسسسسسس دوشنبه 28 فروردین 1396 ساعت 11:45

سلام شمیم بانوی عزیز
تبریک میگم
خوشحالم کردی.
راستش یه همسایه داشتیم حدود پانزده سال بچه دار نشدن بعد یه بچه رو به فرزند خوندگی قبول کردن و بعد از یک سال خودشون صاحب فرزند شدن. دوبار ، یکی دختر و یک پسر با اختلاف دو سال. با اون دختر اولی شدن سه تا بچه. البته قبل از فرزند خونگی چندین سال برای درمان اقدام کرده بودن که ناموفق بوده. فقط خواستم بگم بازم امیدوار باش. انشا الله با ورود اون به خونتون کلی خبرای خوب بشنوی. راستی اون خانواده الان خیلی خوشبختن. منتظر خبرای خوبت هستم

سلام عزیزم
جون دلم به این همسایه و بچه هاش خداروشکر برای خوشبختیشون

اسفندونه شنبه 26 فروردین 1396 ساعت 17:48 http://esfandooneh.blogsky.com

عزیز دلم سال نوت مبارک
عزیزم زن دایی رضا بعد از 20 سال باردار شد. بعد از چندباری (نمیدونم چندبار اما خیلی بار) و وقتی همه نا امید بودن. دقیقا تو عقد ما 5 ماهه باردار بود و میگفت بچه هام خوش قدم بودن ای جااااانم
الان خیلی شیک میگه تو روح هرکسی بچه بخواد
اما میخوام بگم ممکنه طول بکشه اما جواب میگیری. این هم ایده خوبیه که بچه ای بیارین. چون این طوری بران دیگه درمان اهمیتی نداره و بهتر جواب میگیری...
از خدا میخوام بهترین هااااا برات پیش بیاد خوشگلم

جون دلم
الهی شکر برای زن دایی آقا رضا هرچند که بچه دار شدن واقعا اعصاب فولادی میخواد و البته اسفندونه ماهایی که سالها با نازایی دست و پنجه نرم کردیم از نظر روحی حساس تریم و به طبع تحملمون کمتر و اعصابمون ضعیفتر میشه
ولی بازم الهی شکر خدا دوقلوهاش رو براش حفظ کنه و قسمت همه ارزومندا بکنه آمین
خوشگل که خودتی عزیزدلم پسر کوچولومون رو از طرف خاله یه ماچ گنده بکن

مریم شنبه 26 فروردین 1396 ساعت 10:12

سلام. برات آرزو میکنم که انشاله فرزند خیییلی خوبی نصیبتون بشه. مایدت به خدای بزرگ باشه. انشاله بتونی راهش رو سریعتر پیش بری.

سلام
ممنون از لطفت عزیزم

فریبا جمعه 25 فروردین 1396 ساعت 22:20

سلام،سال نو مبارک،با توکل به خدا هر چه صلاح خودشه .

سلام فریبا جان
سال خوبی داشته باشید
به امید خدا...

ملیکا جمعه 25 فروردین 1396 ساعت 10:51

سلام شمیم جان. اولین بار هست که برات کامنت میذارم.مطمئنم این راهى رو که انتخاب کردین ذهنت رو آزاد میکنه و تو از فشار انتظار و عجله و تمرکز روى خودت و زمان بیرون میاى و خواهى دید که خودت هم باردار میشى ان شاالله. اینو همه ى ما بارها در اطراف خودمون شاهد بودیم.
بهترین هارو برات آرزو مى کنم.

سلام عزیزدلم
لطف کردی خانوم ممنونم
امید خدا...راضیم به رضاش

زیبا چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 20:42 http://roozmaregi40.persianblog.ir/

خب شمیم جان هنوز دیر نشده برای بارداریت. اگه خیلی اذیت نمیشی دوباره تلاش دیگه ای بکن عزیزم.

اذیت میشم زیبا جان
هر بار که میرم گذشته از اونهمه هورمون و امپولی که وارد بدنم میشه از لحاظ روحی هم به شدت بهم استرس وارد میشه...تحملش رو ندارم بسه دیگه...

سحر چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 16:40 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

ممنونم عزیزم آمین
ی دنیا ممنونم
هزار برابر دعاها به خودت برگرده.بغضیم کردی،خدابهترینهارو نصیبت کنه

بغضشم قشنگهفدات

سحر چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 11:42 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

عزیزم قبل عید تماس گرفتم گفتن بعد عید بیا قرار انشاالله آخر این ماه برم برای شروع سیکل انتقال به امید خودش

به امید خدا الهی الهی به پاکی همون جنین های فرشته که الان ساکن و ساکتند همین بار با نتیجه مثبت و یه بارداری عااالی و بی استرس صاحب کوچولوهای شیطون بشی و خوشحالمون کنی

سارا چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 10:35

سلام عزیز دلم. شمیم کسی چه می دونه. شاید چون تو اونقدر خوب و مهربونی ، خدا بچه ی خودت رو گرو نگه داشته تا تو یک بچه محروم از نعمت مادر رو سیراب کنی از محبت، تا بعد خدا گرویی تو رو هم بهت بده عزیزکم

سلام به روی ماهت
سارا جون به خود خدا از لحظه ایی که حامد موافقت کرد دیگه ذره ایی به باردار شدن خودم نه فکر میکنم نه علاقه ایی دارم...فقط بیقرار بچه ام هستم که بالاخره میاد تو بغلم
فدای تو بشم که بهم محبت داری

زیبا سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 21:23 http://roozmaregi40.persianblog.ir/

شمیم جان میشه بپرسم چند سالته و چه مدته که ازدواج کردی؟

عزیزم من سی و سه ساله ام و دوازده سال هم هست که ازدواج کردم

طلا سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 18:13 http://tala1358.blogfa.com

شمیم جان سالهاپیش دوتاازفامیلهای مابچه دارنمیشدن هردوشون رفتن بچه آوردن وهردوشون بعداز یکی دوسال بچه دارشدن
توکلت به خدا

ای جانم خدا حفظشون کنه
امید به خدا

آبانه سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 14:54

عزیزدلمممممممممممم
سال نو مبارک
با انگیزه ادامه بده. بالاخره جواب میده

سال نو شما هم مبارک خوشگل خانوم
چشششم انشالله

سحر سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 12:10 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

شمیم با دهن روزه برات دعا می کنم هرچی که خیره و صلاحت پیش بیاد حرفی ندارم بزنم.ا انشاالله بهترین تصمیم بگیرین. و شاد باشید و موفق.
برات بهترین هارو تو سال جدید آرزو می کنم

قربون تو برم خانوووم
خودت چه خبر ؟خوبی؟چه کردی؟

ندا دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 14:15 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

شمیم نازنینم سال نو مبارک. امیدوارم بهترین سال زندگیت باشه و سرشار از اتفاق های خوب.
انشالله هرچی که خیره برات پیش بیاد عزیز دلم.

قربونت برم عزیزم ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد