من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

زین همرهان سست عنصر دلم گرفت...

سلام

خسته ام و پر از احساس بد...

خونه عوض شد همه چیز نو شد همه جا تمیز و قشنگ شده من اما دلم پره...

دیروز اتفاقی افتاد که کاش نمی افتاد...بین من و حامد...

قسم هاش رو باور ندارم...شک و بد بینی بد جور به دلم افتاده...

وقتی یه مرد به زنش سرد میشه وقتی دلتنگش نمیشه وقتی برای بودن در کنارش اشتیاقی نداره فقط و فقط یه دلیل میتونه داشته باشه...اینکه سرش جای دیگه ایی گرمه...اینکه شور و اشتیاقش رو جای دیگه نشون میده...

خودش میگه اینطور نیست میگه که سوتفاهم شده میگه عاشقمه و بدون من نمیتونه زندگی کنه...به تک تک ایه های قرآن قسم میخوره.

حاضر شد ریز مکالمات تلفنش رو بگیره من اما جرات نگاه کردن بهش رو ندارم!

فقط روزی میتونم این کارو بکنم که مطمئن باشم بعدش به راحتی میرم و پشت سرم و نگاه نمیکنم...

چقدر حالم بده خدایا خودت به دادم برس

نظرات 23 + ارسال نظر
سسسسسسسسسسسسسسسسس شنبه 23 بهمن 1395 ساعت 09:04

سلام
کجایی دختر؟؟/!!!
خوبی؟

سلام
همینجام
خوبم شکر خدا
شما چطوری

زیبا پنج‌شنبه 21 بهمن 1395 ساعت 23:21 http://roozmaregi40.persianblog.ir/

شمیم جان میشه بگی چه اتفاقی افتاد که به شک افتادی؟

نمیدونم زیبا جان دلم نمیخواد تکرارش کنم میخوام فراموش کنم ولی شاید یه وقتی که حالم خوب بود یا شایدم بد بود نوشتم

Maryam پنج‌شنبه 21 بهمن 1395 ساعت 23:19 http://divarneveshte.lineblog.ir

سلام
هیچی بدتر از شک و بدبینی نیست من مجردم و نمیدونم چطوری باید با این وضعیت داغون جامعه که ازدواج آزمون و خطاست ازدواج کنم
۲۳ سالمه و خانوادم کم کم ریزه خوانی می کنند و من هم هر بار حرفش میشه نفسم بند میاد از استرس
خدا به داد همه جوون ها برسه
نمیدونم چرا اینا رو اینجا گفتم
ببخشید کامنتم بی ربط بود

سلام عزیزم
نگران نباش همیشه همه چیز بد نیست
منم گمونم زیادی شکاکم و بددل
فکر کنم زیادی شلوغش کردم و شمارو هم ترسوندم
انشالله خوشبخت بشی عزیزم

آوا چهارشنبه 20 بهمن 1395 ساعت 00:17 http://Ma4ta.blog.ir

خب اگر حاضره ریز مکالمات بیاره، حتما چیزی نیست. چرا باور نداری؟
خود آزاری نکن دختر

خل شدم آوا جون
پذیرفتم و حل شد...

زهرا سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 22:19

شمیم جان داری اشتباه میکنی به خاطر سرد بودن نمیشه برچسب خیانت زد شوهر من در سال دوبار سرد میشه خیلی هم دردناک(من سرخورده میشم)هر بارم یک ماهی طول میکشه ولی با اینکه خیلی بده مطمینم خیانت نمی کنه .خود ما هم گاهی بی حوصله میشیم وبه هزار دلیل نمیتونیم طرف شوهرمون بریم .امیدوارم حال دلت زود زود خوب شه.

حق با توست و چقدر خوبه که انقدر خوشبینی دوست نازنینم

مریم سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 11:10

سلام. برات آرزوی آرامش و تندرستی دارم. انشاله مشکل ریشه داری نباشه

سلام عزیزم
ممنونم مهربون

سحر سه‌شنبه 12 بهمن 1395 ساعت 13:59 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

شمیم جان خوبی؟

خوبم عزیزدلم
خیلی خیلی سرم شلوغه کلی کار دارم این روزا
نگران نباش میام مینویسم سر فرصت

سحر سه‌شنبه 12 بهمن 1395 ساعت 13:42 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

شمیم جان خوبی؟

nisa یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 14:35 http://nisa.blogsky.com/

ان شاالله که مشکلی نیست. در همه ی زندگی ها سوتفاهم زیاد پیش میاد. از خودت بهمون خبر بده. نگرانت شدم. ضمنا دلم برات خیلی تنگ شده بود.

فدایی داری خوشگل خانوم حالم خوبه نگران نباش
منم دلم برات تنگه اینستا هم کمرنگی!

سسسسسسسسسسسسسسسسس یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 13:32

خدا رو شکر. خوشحالم کردی

سپاسگذارم

سسسسسسسسسسسسسسسسس یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 08:14

سلام
دختر یه خبری بده. مردم دیگه
منم نگران میشم خوب

سلام
مشکلی نیست صحبت کردیم حل شده فعلا
تا ببینیم بعد چی پیش میاد
خیلی ممنونم که به فکرمی و نگران دوست مهربان

سرن یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 02:46 http://serendarsokoot.blogsky.com/

سلام شمیم؛
مردها هم مث ما هستن یه موقع بی حوصله، یه موقع دل گرفته بی این که بدونن چرا، یه موقع دچار روزمرگی، یه موقع هایی هم نیازمند یه فانی و ماجراجویی جدید!
می دونم که تمامشو خودت بهتر می دونی، اما الان شاید خودتم خیلی خسته ای و کمی بی توجهی ناراحتت کرده!
حتما حتما که همراه ثابت قدمیه همسرت!
خونه نو مبارک!
ایشالا توش فقط شادی ببینی!

پ.ن: الان اینقد من بهت حسودیم شده که امسال خونه تکونی نداری خونه نو رو شاد کن، زن ها خیلی بهتر بلدند شادی آفرین باشن

ای جون دلم مرسی از کامنت خوبت
خودم میام کمک خونه تکونی میکنم برات عزیزم

نسیم شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 18:46

سلام عزیزم خیلی ناراحت شدم میدونم چه حسی اکاش واسه ی هیچ زنی اتفاق نیفتهامیدوارم حدست اشتباه باشه مواظب خودت باش

فدای تو

نسیم شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 15:28 http://nasimmaman

دوستم...چی شد؟...چرا...خدا نکنه بدبین بشی....
حامد که پسر خوبیه...شمیم حتما استباه میکنی....دوست جونم....

انشالله که اشتباه کرده باشم
دوست جونم دلم برات تنگه اخه

سارا شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 11:02

عزیزم. وقتی همسرت اینقدر مطمئنه به خودش که حاضره همه جوره اثبات کنه پس باورش کن.

چشم عزیزم
ممنون

رویای 58 شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 10:52

الهی بگردم...خوب می فهمم چه احساسی داری.....دو سه ماه قبل من هم تجربه ی تلخ تو رو داشتم....گدشت...یعنی خودم خواستم که ازش بگذرم....نه اینکه فراموش کرده باشم ...نه اما مجبور شدم قسمهاشو مثلا باور کنم...نمی دونم شاید من اشتباه می کردم و واقعا چیزی نبود...اما خوب با وجود دو تا بچه نخواستم خیلی مته رو خشخاش بذارم....شاید اگه مطمئن می شدم می رفتم و دیگه بر نمی گشتم...

خوب کردی
وقتی کاری از دست ازم برنمیاد پس بهتره باور کنه چیزی نبوده که حداقل کمتر عذاب بکشه

سحر جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 21:25 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

شمیم جان قربون دلت بشم انشاالله چیزی نیست نمی دونم‌چی بگم فقط می تونم دعان کنم که برات بهترین اتفاق ببوفته

قربونت عزیزدلم

ندا جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 00:42 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

شمیم جونم نگو اینجوری، شاید واقعا سو تفاهمه
عزیزم خیلی ناراحت شدم با یه ذوقی وبت رو باز کردم

الهی بگردم ببخش ناراحتت کردم نداجانم

سسسسسسسسسسسسسسسسس پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 08:23

سلام بانو
همیشه به عشقت ایمان داشته باش.
برات بهترین آرزوها رو دارم.
مطمئن باش عاشقته
ایمان داشته باش عاشق بانو

ممنونم

الی بانو پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 01:51 http://range-zendegi.blog.ir

عزیزم شاید واقعا حساس شدی باچند تا پستی که ازت خوندم فکرنمیکنم شوهرت همچین مردی باشه

راستش هیچ کس همچین فکری درباره اش نمیکنه حتی خودم!!!

اسفندونه چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 20:59

عزیزم نگو اینطوری...
حتما اینطور نیست. گاهی اشتباه دیگران باعث میشه ما از شوهرامون ناراحت بشیم...سخت نگیر...میدونی که آقا حامد هلاک خودته

خخخخ هلاک وو خوب اومدی

اسمان چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 18:25 http://ilovegreysky.blogsky.ir

چرا بد بین شدی شمیم جون بدبینی خودش سردی میاره

یه اتفاقی افتاد منم که بد بییییین دیگه اینطوری شد...

مریم چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 15:48

این کارو با خودت نکن خونه نو مبارک باشه لذتشو ببر و به خاطرش روزی هزار بار خدا رو شکر کن منم وقتی رفتم تو خونه جدید و زیبام هیچ حال دلم خوش نبود غصه چیزای الکی رو میخوردم ولی انگار خدا منو لایق ندونست به خاطر یه ندونم کاری مجبور شدیم بفروشیمش و الان من حسرت اون روزا رو میخورم

الهی بگردم برات
میخری به زودی انشالله بهتر از قبلی عزیزدلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد