یه حسی رفته از قلبم ، که پشتم کوهی از درده
چه جوری از دلم کندی ، که اون حس بر نمی گرده؟
نه دنبال یه تسکینم ، نه فکر کندن از این درد
تو دنیا با یه دردایی ، فقط باید مدارا کرد
از تو برام خاطره موند ، از من یه دیوونگی
این حق ما بوده ، از تمام این زندگی
چه روزایی که دلگیرم ، چه روزایی که آشفته م
اگه می بینی که آرومم ، چون این دردو پذیرفتم
یه حس غربتی دارم ، که از هر جمعی بیزارم
کنار هرکسی باشم ، همین تنهایی و دارم
از تو برام خاطره موند ، از من یه دیوونگی
این حق ما بوده ، از تمام این زندگی
........
سلام
1984
جرج اورول
احسنت بر کتابیست من
عجب رمزی
خیلی عزیزی
غصه نخور عزیزم
اکثرا اینجور میشه
مطمئنم دفعه بعد می گیره
این یه چیز طبیعیه انقدر خودتو ادیت نکن
تو هنوز خیلی وقت داری
ایشالا دفعه بعد
خیلی ها هستن که به این مرحله هم نرسیدن تو که اینجا رو رد کردی پس صبور باش و بازم اقدام کن
سلام عزیزم هر کار خداوند حکمتی داره به خدا توکل کن خودش حاجت دلتو می ده ناراحت نباشدوست خوبم
از برداشتن یک گام بلند نترس
گاهی از یک فاصله ، یک چاله یا یک مانع ، با دو گام کوتاه نمی توان عبور کرد ...
ای جون من...عزیز دلم...
درست میشه شمیم...مطمئن باش
شمیم جان حسابی مراقب خودت باش حتما صلاح دراین بوده به خودش واگذار کن از خودش بخواه انشاااله زودتر بهترررررین را برات رقم می زنه
سلام
خوبی؟؟
رمز من چی؟
چند رو زنبودم
چه خبره؟؟
ترو خدا بنویس
رمز ١٩٨٤
همون پست های قبلیه رمزیشون کردم همینطوری الکی
شمیم جااااانم ، خیلی دلم گرفت .
عزیزم صبور باش . اون ارامش همیشگی رو برات ارزو میکنم. همت اش یاد جملات اخر دو پست قبلت میفتم و عشقی که داشتی . اما ، اما. اما شمیم من مطمنم میشه. صبر کن . توکلت به خدای مهربون
اون فریز شده های ناززز ، منتظر گرمای بدن مامان شمیم مهربونشونن