من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

من،زنی تنها در آستانه فصلی سرد...

یه انگیزه تازه برای زندگی

خدا برای هیچ کس نخواد

تحمل خبرایی که میشنوم رو ندارم! 

چند روزیه پشت سر هم دارم خبرهای بد میشنوم....تا دیروز که دوستم رو دیدم و اون دیگه تیر خلاص رو زد!!!! 

پارسال با یه پسری تو تانگو آشنا میشه و همدیگروو میدیدن و بهش وابسته شده....بعد چند ماه شوهرش میفهمه و آبروریزی و...این دوستم یه پسر هفت ساله داره که از دیروز دلم براش خونه.... 

اومده بود پیش من تا ازم کمک فکری بخواد که چه جوری بتونه پسره رو فراموش کنه!!! 

هیچ وقت نمیتونه فراموشش کنه حتی اگر قیافه اش حرفاش یا هرچیزی اش رو فراموش کنه اما هیچ وقت گند خودش رو فراموش نمیکنه....

منبع : من , زنی تنها در آستانه فصلی سرد...خدا برای هیچ کس نخواد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد